شعرهای عاشقانه
شعرهای عاشقانه
جمعه 30 فروردين 1392برچسب:شعر گمنام,شعرعاشقانه,شعرعارفانه,شعر, :: 12:5 :: نويسنده : خالقی

عشق یعنی شیرخواری بردوپا

ایستد مادر به اوگوید بیا

مادرش را اولین لبخند او

صد سخن دارد بدون گفتگو

عشق یعنی یک تبسم به در

پیش از آنکه دور رود از در به در

.....

 

جمعه 30 فروردين 1392برچسب:شعر گمنام,شعرعاشقانه,شعرعارفانه,شعر, :: 12:0 :: نويسنده : خالقی

عشق یعنی گرمی لبخند تو

می شود با بال سرخ عاطفه تا فراسوی افق پرواز کرد

می شود با یاری حسی لطیف عشق را با یک تپش آغاز کرد

می شود  در بیکران آسمان شعر سرخ یک شقایق را سرود

می شود گل های دل را آب داد ، می شود تا آبی دریا شکفت

...

جمعه 30 فروردين 1392برچسب:شعر گمنام,شعرعاشقانه,شعرعارفانه,شعر, :: 11:53 :: نويسنده : خالقی

با عبور تو یک ستاره از مدار چشم من گذشت

رفت ، رفت آن طرف تر از تمام لحظه ها

رفت تا بهار را بیاورد

رفت تا پرنده را صدا کند

رفت تا روزهای خالی مرا پر از خدا کند

رفت و من غرق بی بهانگی شدم

با عبور تو یک ستاره از مدار چشم من گذشت

غروب کرد

غروب کرد

غروب کرد

 

رفت و هیچ گاه برنگشت

جمعه 30 فروردين 1392برچسب:شعر گمنام,شعرعاشقانه,شعرعارفانه,شعر, :: 11:35 :: نويسنده : خالقی

عشق یعنی طفل نوزادی به خواب

فارغ از سودای خواب نان و آب

عشق یعنی کودکی بازی گل

عشق یعنی نوجوان پابند دل

عشق یعنی خواهش و آزرم دل

دل بخواهد شرم گوید شو خجل

عشق یعنی یک نوای آشنا

آشنا با خاطرات شاد ما

جمعه 30 فروردين 1392برچسب:شعر گمنام,شعرعاشقانه,شعرعارفانه,شعر, :: 11:29 :: نويسنده : خالقی

ای عشق به اصل خویش بازم گردان

آگاه ز لحظه های رازم گردان

پرهیز و سخاوتم ده و درویشی

جز عشق ز هر چه بی نیازم گردان

 

 

جمعه 30 فروردين 1392برچسب:شعر گمنام,شعرعاشقانه,شعرعارفانه,شعر, :: 11:22 :: نويسنده : خالقی

گر تمام مردمان عاشق شوند

بر مقام آدمی لایق شوند

مکتب عشق است دنیا بی گمان

طفل نوآموز آموزد به جان

عشق مادر،عشق بازی ،عشق یار

تا سپس عاشق شود بر کردگار

گر بنوشد شربتی مهمان تو

کم تواند بشکند پیمان تو

درد عشق ار نیست درد هر کسی

می توان آموخت از عاشق تری

هر کسی میل درستی داشت او

عاشق است و بایدش خوانی نکو

گشته بی عشقی پدیداری زمان

عشق رفته از میان مردمان

معنی عشق بر همه دیگر شده

عقل جزئی بر همه سرور شده

عقل را بگذار و راه عشق رو

در چنین راهی است عاشق تر جلو

 

جمعه 30 فروردين 1392برچسب:شعر گمنام,شعرعاشقانه,شعرعارفانه ,شعر, :: 11:7 :: نويسنده : خالقی

تا توانی چشم جان را باز کن

در هوای جان ودل پرواز کن

دل برد مارا به سوی ذات پاک

گر شود پاگ از غبار و گرد وخاک

عشق گامی در تعالی بروجود

آنکه بی عشق است از عمرش چه سود

عشق یعنی نظم در کار خدا

هر که بد باشد بدش باید سزا

اندکی از این نداها در دلت

گر کند جا حل نماید مشکلتو

عش یعنی جلوه گل در بهار

هدیه باشد از خدا بر موی یار

می تواند هر دلی دریا شود

گر در آن دل عشق حق پیدا شود

زاغ زیبای زمستان چون پرید

بلبلی در نوبهاران سررسید

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
پيوندها


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 10
بازدید کل : 20975
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1