شعرهای عاشقانه
شعرهای عاشقانه
چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:مولانا,شعر,عاشقانه,عارفانه,, :: 10:57 :: نويسنده : خالقی

تا عشق تو سوخت همچو عودم         یک عقده نماند از وجودم

گه با روی چرخ رخنه کردم                   گه سکه آفتاب سودم

چون مه پی آفتاب رفتم                       گه کاهیدم، گهی فزودم

 



ادامه مطلب ...
سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 11:40 :: نويسنده : خالقی

هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود   وارهد از حد جهان بی‌حد و اندازه شود
خاک سیه بر سر او کز دم تو تازه نشد   یا همگی رنگ شود یا همه آوازه شود
هر کی شدت حلقه در زود برد حقه زر   خاصه که در باز کنی محرم دروازه شود
آب چه دانست که او گوهر گوینده شود   خاک چه دانست که او غمزه غمازه شود
روی کسی سرخ نشد بی‌مدد لعل لبت   بی تو اگر سرخ بود از اثر غازه شود
ناقه صالح چو ز که زاد یقین گشت مرا   کوه پی مژده تو اشتر جمازه شود
راز نهان دار و خمش ور خمشی تلخ بود   آنچ جگرسوزه بود باز جگرسازه شود

زهی عشق ، زهی عشق که ماراست ، خدایا

چه نغزاست و چه خوب است و چه زیباست خدایا

چه گرمیم،چه گرمیم،از این عشق چو خورشید

چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا

زهی ماه ،زهی ماه ،زهی باده همراه

که جان را و جهان را بیاراست خدایا

زهی شور،زهی شورکه انگیخته عالم

زهی کار،زهی بار که آنجاست ،خدایا

زهر کوی،زهر کوییکی دود دگرگون

دگر بار،دگربار چه سوداست خدایا

نه دامی ست نه زنجیر، همه بسته چراییم؟

چه بند است چه زنجیر که برپاست خدایا

چه نقشی است، چه نقشی است در این تابه دلها

غریب است، غریب است، زبالاست ،خدایا

خموشید، خموشید که تا فاش نگردید

که اغیار گرفته است چپ و راست ، خدایا

ای یوسف خوشنام ما ، خوش می روی بر بام ما

ای در شکسته جام ما،ای بر دریده دام ما

ای نور ما ، ای سور ما ، ای دولت منصور ما

جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما

ای دلبر و مقصود ما، ای قبله و معبود ما

آتش زدی درعود ما، نظاره کن در دود ما

ای یار ما،عیار ما، دام دل خمار ما

یا وامکش از کار ما، بستان گرو دستار ما

در گل بماند پای دل، جان می دهم ، چه جای دل

وز آتش سودای دل ، ای وای دل ، ای وای ما

 

صفحه قبل 1 صفحه بعد
پيوندها


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 11
بازدید کل : 20976
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1